حسین رسولزاده | شهرآرانیوز؛ در سرتاسر خراسان، هرجا کسی از نوادگان معصومین (ع) یا کسی از اولیاءا... یا کسی از اوتاد و زهاد، در خاک آرمیده است، آرامگاهش با نام عمومی «مزار» شناخته میشود. مزارها در خراسان، فراوان هستند؛ آنقدر که میتوان از خراسان، بهعنوان «خاک اولیاءا...» یاد کرد. این مزارات، بیشتر به دو دسته مهم دستهبندی میشوند؛ یا مدفن فرزندی از نوادگان ائمه معصوم (ع) هستند یا آرامگاه بزرگی از بزرگان طریقت تصوف و عرفان. در خراسان تاریخی، آنچه با نام «مزار» شناخته میشود، بیشتر به همین بزرگان عرفان و تصوف اشاره میکند و تا بوده است، همین مزارها بودهاند که محل خداخوانی و حاجتخواهی و بخششطلبی بودهاند؛ تنها در دهههای اخیر است که مزار پیران طریقت، جای خود را به حرم امامزادهها دادهاند؛ حرمهایی که بهویژه در همین سالها، بزرگ و بزرگتر شده و گنبد و بارگاه و صحنوسرا یافتهاند.
در مشهد، شهر امامرضا (ع) و در جغرافیای اطرافش، مزارها بیشتر متعلق به «میر»ها و «پیر»ها بودهاند و متعلق به «خواجه» ها. «میر»ها بیشتر از سادات، بهویژه سادات رضوی بودهاند و بهخاطر همین انتساب به آستان قدس حضرت رضا (ع) در تشکیلات دیوانی آن حضور داشتهاند و جایگاهشان عملا در زمره مناصب حکومتی قرار داشته است.
از این منظر میرها، بیشتر دستی هم در حکومتهای محلی در مشهد داشتهاند. «قبر میر» که اشاره به قبرستانی در محدوده نوغان (و احتمالا قبر شخصیتی ناشناخته به نام میرعلی آمویه از رجال دوره صفوی) دارد، بازمانده از میرهای مشهد است. نیز مزار «میر حوا» که مدفن «میرهمامالدین» نامی بوده است و حالا بر محدوده قبر او در «کوچه فروغ» در نزدیکی بقعه گنبدسبز، مسجدی بنا شده است.
«پیر»ها عمدتا کسوت طریقت و عرفان دارند؛ چنانکه میدانیم «پیر» مقامی در سلسلهمراتب طریقت نیز هست. در مشهد قبر «پیر پالاندوز» احتمالا شناختهشدهترین مزار، از این دست است. نیز مزار «سیدشهابالدین عبدا... بنعبدالحی مشهدی» در روستای «برزشآباد» که این سالها با نام «امامزادهسیدعبدا... صالح» یا «امامزاده عبدا... اسحاق» شناخته میشود؛ پیری از پیران طریقت ذهبیه و مرید (و خلیفه) «خواجهاسحاق ختلانی»، عارف قرن هشتم هجری که او نیز مرید (و داماد) «میرسیدعلی همدانی» بوده است. مزار «پیرچهلگزی» نیز در «چلاقد» است؛ روستایی نزدیک مشهد که با بنای «چارطاقی» اش شناخته میشود. پیر چهلگزی نامی است که اهالی منطقه، پشتدرپشت به عارفی به نام «سیداحمد کبیر» دادهاند و حکایتهایی هم درباره او، در سینه دارند.
«خواجه»ها نیز لقبی است که بیشتر در سدههای اخیر به شماری از شخصیتهای دینی و عرفانی اطلاق میشده است. در مشهد، مزار «خواجهربیع» کهنترین آنهاست که مدفن «ربیع بنخثیم» از زهاد صدر اسلام است و نیز مزار «خواجهاباصلت هروی» که مدفن خادم خاص حضرت رضا (ع) است و ازقضا پدرانش از هرات بودهاند؛ نیز مزار «خواجهمراد» و «خواجه روشنایی» و...
مشهد، چندین و چند امامزاده هم دارد؛ امامزادههایی که صحن و سرا و گنبد و بارگاهشان در این سالها تجدیدبنا شده و رشد و توسعه یافته است. «امامزاده محمد»، معروف به «گنبدخشتی»، «امامزاده یحیی»، «امامزادگان یاسروناصر» و «امامزادگان تبادکان» معروفترین امامزادههای مشهد و جغرافیای اطراف آن هستند.
«گنبدخشتی» نام امامزادهای است در نزدیکی حرم مطهر، در خیابان طبرسی؛ جایی که روزگاری، جزئی از روستای تاریخی «نوغان» بوده است. بنای امامزاده، مدفن «امیرسلطانغیاثالدین محمدبنامیر طاهرالموسوی» است که نسبتش با هفده واسطه به امام موسیکاظم (ع) میرسد. بهنظر میرسد اجداد «امامزاده سیدمحمد»، در مقام «نقیب» قرنها وظیفه اداره امور حرم مطهر حضرت رضا (ع) را برعهده داشتهاند.
تاریخ وفات امامزاده احتمالا به حوالی سال ۸۳۲قمری میرسد؛ سالی که روی سنگقبرش حک شده است: «و جز این، هیچ دانسته دندانگیری درباره ایشان و حیات و مماتش در دست نیست». قدمت بنای اولیه امامزاده احتمالا به زمان «شاهرخشاه تیموری» میرسد که در حکومت شاهعباس اول، تجدیدبنا شده است.
بنای اصلی گنبدخشتی یک «چارطاقی» است که روی سرداب قبر، ساخته شده است. این چارطاقی در مرمتها، احیا شده است و هماکنون در دل بنای امامزاده قرار دارد.
تمام بخشهای بنای گنبدخشتی مشهد، از خشت و ملات گچ ساخته شده است. گنبد بنا حدود پانزده متر ارتفاع دارد. فضای داخلی گنبد که در سقف بنا قرار دارد، تزیینات مقرنسی دارد. پوسته بیرونی گنبد هم از خشت است و به همین دلیل هم به گنبدخشتی معروف است.
هفده آیه اول سوره واقعه درقالب کتیبهای در قسمت زیرین گنبد داخلی و نورگیرها، نوشته شده است؛ کتیبهای که این آیات را در خود جای داده است، از ضلع جنوبی که سمت قبله است، شروع میشود و دورتادور گنبد میچرخد. آیاتی از سوره ملک هم در نمای بیرونی چارطاقی است.
امامزاده محمد، یک صندوق سنگی هم دارد که روی قبر قرار گرفته است؛ یک سنگقبر تاریخی با چندین کتیبه. سنگ قبر ۱۸۳سانتیمتر در ۷۶سانتیمتر است به ارتفاع ۷۹سانتیمتر. روی صندوق، آیاتی از قرآن به خط کوفی و معلقی و نیز شجرهنامه امامزاده به همراه نقوش گل و گیاه و... حکاکی شده است. این سالها و پس از مرمتهای سال ۷۸، روی سنگقبر امامزاده یک ضریح فلزی قرار داده شده و صندوق قبر، در درون ضریح قرار گرفته است.
امامزادگان تبادکان، سال ۱۳۸۶ در جریان ساختوسازها در اطراف امامزاده قدیمی روستا، کشف شد و دوباره نام «پنجتن» را بر سر زبانها انداخت که نام محلهای است در مشهد؛ تقریبا در ابتدای راهی که به امامزادههای تبادکان میرسد و دور نیست که آن نامگذاری به این امامزادهها مربوط باشد. سنگ کوچک کشفشده متعلق به «سیدمیرزامحمد»، ملقب به آقای سیادت بوده که از بزرگان علم و نویسندگان کتب است و سنگ بزرگ متعلق به «سیدامیر حسین»، فرزند میرشمسالدین، ملقب به «نقیب» بوده است.
سیدامیرحسین در زیر سنگ بزرگ دفن شده است و طبق تحقیقات انجام گرفته، ایشان فرزندی به نام «سیدکمالالدین محمود» داشته که در سال ۸۸۷قمری وفات کرده است. دو قبر دیگر از این پنجتن نیز متعلق به «سیدامیرکمالالدین محمود» و «بیبیفاطمه» است که سنگ مزار این دو امامزاده بهسختی خوانده میشود. ارتفاع سنگ قبر امیرکمالالدین محمود یک متر، عرض آن نود سانتیمتر و طول آن ۲۲۰سانتیمتر است؛ سنگ مزار امیرحسین که پدر سیدکمالالدین است، هشتاد سانتیمتر عرض، هفتاد سانتیمتر ارتفاع و دو متر طول دارد و سه سنگ دیگر دارای عرض و ارتفاع چهل سانتیمتر و طول ۱۵۰سانتیمتری هستند و براساس شواهد و قرائن، نسب این پنجتن به امام زینالعابدین (ع) میرسد.
«امامزادگان ناصرویاسر» به باور اهالی، فرزندان امام موسیکاظم (ع) و برادران حضرت رضا (ع) هستند که سالها پیش در مسیر هجرت به خراسان، درگذشتهاند. همانند بسیاری از دیگر امامزادهها، دانستههای چندانی درباره آن دو امامزاده که درکنار هم، در روستای «حصارگلستان» در دامنههای بینالود آرمیدهاند، در دست نیست.
تا همین دهههای اخیر، مدفن امامزادگان یاسر و ناصر، آنقدرها شناختهشده نبود. محل امامزاده، مسجد کوچکی بود برای نماز خواندن اهالی حصارگلستان، اما با پژوهشهای انجامگرفته، معلوم شد حضرت رضا (ع)، برادرانی به این نام داشتهاند که برای رسیدن به ایشان، راهی خراسان شدهاند. کتاب «کنزالانساب»، تنها کتابی است که در آن به نام دو برادر امامرضا (ع) که در حوالی توس مدفون هستند، اشاره شده است. «کنزالانساب و بحرالمصاب در نسب دوازده امام و سادات و امامزادگان» کتابی است به قلم «لوطبنیحیی خزاعی» از نسبشناسهای مشهور قرن چهارم.
تا پیش از این، پژوهشهای معاصر، این دو برادر نزد اهالی به «ناصر» و «باصر» مشهور بودهاند، اما تحقیقات روشن کرد که نام «باصر» احتمالا اشتباهی است که به دلیل کتابت غلط، رواج پیدا کرده است و نام اصلی برادر ناصر، نه «باصر» و نه «باسر»، بلکه «یاسر» است. در کتیبه امامزاده که قدیمیترین بخش باقیمانده از شکل قبلی بناست، همچنان نام «باصر» حک شده است. ضریح دو امامزاده شبیه هم است و به فاصله دو متر درکنار هم قرار گرفته است. سه محراب مشبک ضلع طولی و دو محراب مشبکضلع عرضی، ضریح نقرهکاریشده امامزادهها را تشکیل میدهد.
دو کتیبه از جنس طلا هم دورتادور ضریح را احاطه کرده است. کتیبه بالاتر، سوره مبارکه «فجر» است که به خط نستعلیق نگاشته شده است. کتیبه پایینتر هم متن زیارتنامه دو امامزاده است. چهار گلدان نیز در گوشههای هر دو ضریح گذاشته شده است. قبر مطهر دو امامزاده با صندوقهای سنگی وسط ضریح، مشخص شده است که با پارچههای سبزرنگ پوشانده شدهاند. لوح نقرهای حاشیه در ورودی به ضریح، سال ساخت آن را ۱۳۸۲ نوشته است که همان سال اتمام بنای حرم تازهتأسیس امامزادههاست.
«یحیی» در خراسان، یک نام تاریخی است؛ یادآور قیام «یحییبنزید»، نوه امامسجاد (ع) که همچون جد بزرگوارشان، علیه حکومت نابحق اموی قیام کرد. این قیام نه در کوفه و مدینه، بلکه در خراسان برپا شد؛ در جغرافیای «جوزجان» که حالا جزئی از افغانستان است. یحیی، رهبر نخستین قیام علویان خراسان، بود و جانش را بر سر این قیام گذاشت. پیکر او که به دست عمال بنیامیه شهید شده بود، در محل شهادتش، آنقدر بر دار ماند تا سرانجام پس از هفت سال، به دست «بهزادان، پسر ونداد هرمزد» که به نام «ابومسلم خراسانی» مشهور است، با پیروزی نهایی قیام و برافتادن حکومت بنیامیه، پایین آورده و به خاک سپرده شد.
بهگواه متون تاریخی خراسانی و در گرامیداشت نام او، در سال شهادت یحیی، هر پسری که در خراسان به دنیا آمد، نامش را «یحیی» گذاشتند. یکی از دلایل فراوانی مزار یحیی در خراسان، همین نامگذاری و آن قدرشناسی است. مزار «امامزادهیحیی» در پنجاهکیلومتری مشهد در روستای میامی، البته مزار «یحییبنزید» نیست و منسوب به «یحییبنحسین ذوالدمعه» است. «حسینذوالدمعه»، پسر دیگر «زیدبنعلی» است و برادر «یحیی». او بهخاطر اشکریزی و سوگواریهای فراوان برای پدر و برادر شهیدش به «ذوالدمعه» به معنی صاحب اشکها معروف شده بود. پسر او «یحییبنحسین»، برادرزاده «یحییبنزید» است.
براساس اسناد مکتوب، روستای میامی دستکم از دوره تیموریان رونق داشته که در وقفنامه گوهرشاد به سال ۸۲۹ هجریقمری و در کتیبه مدرسه نواب به تاریخ ۱۰۹۰ قمری به آن اشاره شده است. بقعه قدیمی امامزاده یحییبنزید با ایوان ورودی، گنبد فیروزهای و گلدستههای کوچک، به استناد کتیبه سنگی پیشانی سردر بنا در سال ۹۳۷ هجریقمری، به دستور «امیرشیخسعید»، فرزند «امیرنظام افراسیاب»، یکی از حکام ولایت توس در عصر تیموریان، ساخته شده است. بنای فعلی امامزاده در سالهای اخیر، بازسازی کلی شده و چیز چندانی از بناهای تاریخی آن باقی نمانده است. اطراف بنای امامزاده، اقامتگاهها و امکانات رفاهی فراوانی ساخته شده که روستای میامی را به یکی از مقاصد گردشگری اطراف مشهد تبدیل کرده است.